جدیدترین مطالب

فصلنامه «گام سوم» شماره ۳
در این شماره نیز مقالاتی متنوع در موضوعات اقتصاد، آیندهپژوهی، خانواده به همراه بخشهای نوشتار، سیاست و پروندهای با عنوان «آیندهای قمر در عقرب» و بخش ضمیمه نوروزی با عنوان «بزرگ شدن در خاندان مرداک» چاپ شده است.

الگوریتم جدید برای مقابله با «توهمات» هوش مصنوعی
یکی از مشکلات پایدار ابزارهای هوش مصنوعی مولد امروزی، مانند ChatGPT، این است که اغلب با اطمینان کامل اطلاعات نادرست ارائه میکنند. دانشمندان علوم رایانه این رفتار را «توهم» مینامند و آن را یکی از موانع اصلی کاربردپذیری هوش مصنوعی میدانند. توهمها باعث بروز برخی اشتباهات عمومی شرمآور شدهاند.

ریاکاری در قضاوت کسانی که زیباتر میشوند!
برای آن دسته که با این اصطلاح آشنا نیستند، «چهرهگرایی» به معنای تبعیض بر مبنای جذابیت ظاهری است. در حالی که بیشتر اشکال تبعیض، اغلب بنا به تعریف، به گروههای خاصی محدود میشوند؛ برای مثال، زنستیزی نمیتواند متوجه مردان باشد،چهرهگرایی هیچکس را مستثنی نمیکند.

ای کاش درباره بیکاری اینها را میدانستم!
آنها نقش بازی میکنند. دوستانِ در جستجوی کارتان کاملاً آگاهاند که کارفرماها بوی استیصال را از فرسنگها دورتر حس میکنند. آنها باید ذهنیتی با اعتمادبهنفس داشته باشند. باید آرامش را وانمود کنند تا واقعاً احساس آرامش کنند، تا این آرامش را به کسانی که کار میدهند منتقل کنند. آرامش شغل میآورد. روتین حس آرامش میدهد. همهچیز خوب است. وحشت، دشمن شماست. باید آن را سرکوب کنید.
پربازدیدترین مطالب

هوش مصنوعی و سیاست: چگونه بفهمیم چه چیزی و چه کسی واقعی است؟
اگر خوششانس باشیم، فناوریهای جدید فقط باعث سردرگمی مختصری میشوند. وگرنه، حوزه سیاسی ما میتواند برای همیشه تغییر کند.

روند ۱۰۰ ساله تغییر اشتغال زنان به روایت تصویر
نگاهی به تصاویر صد سال گذشته نشان میدهد که زنان چگونه از جنگهای جهانی تا قرن ۲۱، توانستند مرزهای شغلی را جابهجا کنند و مسیر جدیدی در تاریخ نیروی کار رقم بزنند.

انواع هوش، کاربردهای هوش هیجانی و تقویت آن در کودکان
ین مطلب نگاهی دارد به انواع هوش و نقش مهم آنها در زندگی روزمره و تواناییهای شناختی انسان. همچنین مروری بر هوش هیجانی و کاربردها و روشهای تقویت آن در کودکان.

نویسنده: لورن کراسبی مدلیکات مترجم: نیوشا امیدی ۲۸ مرداد ۱۴۰۴
چالشهای والدین شاغل: وابستگی به خدمات نگهداری کودک
دیگران فکر میکنند من مادر بدی هستم چون بچههایم را به مراکز مراقبت پولی میفرستم، اما فرزندانم عاشق مراقبانشان و فعالیتهایی هستند که با آنها انجام میدهند. و اینکه من به کارم ادامه میدهم، بهترین تصمیم برای خودم و خانوادهام است. مراقبت پولی به این معناست که من زیر فشار انجام همزمان همهچیز از پا نمیافتم. این نوع مراقبت از سلامت روان من محافظت میکند تا بتوانم هم کار کنم و هم مادر باشم، بیآنکه به کمک پدربزرگ و مادربزرگ وابسته شوم.
این مطلب نوشتهای است از لورن کراسبی مدلیکات که در تاریخ ۲۵ سپتامبر ۲۰۲۴ با عنوان
I depend on a 'paid village' to look after my kids
در وبسایتBusiness Insiderمنتشر شده است.
- جنیفر بیگز، مادر ۳۵ سالهی سه کودک ۶، ۵ و ۳ ساله در کارولینای شمالی است.
- والدینش تماموقت کار میکنند و نمیتوانند در نگهداری از کودکان کمک کنند.
- او میگوید «روستای دستمزدبگیر» مسئولیت مراقبت از فرزندانش را برعهده دارد.
این یادداشت روایتی است از گفتوگوی انجامشده با جنیفر بیگز که برای وضوح و اختصار ویرایش شده است.
میدانم بعضی والدین در اطراف خود روستایی متشکل از اعضای خانواده دارند، بهویژه پدربزرگ و مادربزرگها، که میتوانند بهطور تماموقت از کودکان مراقبت کنند. من و همسرم هرگز چنین شرایطی نداشتهایم.
مادرم ۳۰ دقیقه با ما فاصله دارد و پدرم حدود یک ساعت دورتر زندگی میکند. والدین همسرم هم ده ساعت رانندگی تا ما فاصله دارند. والدین من هنوز در شغلهای ۹ صبح تا ۵ عصر مشغول به کار هستند. ما هرگز انتظار نداشتیم یا از آنها نخواستهایم که بهطور منظم نقش نگهدار فرزندانمان را در زمان کار ما بر عهده بگیرند. واقعاً برایشان غیرممکن است مگر آنکه زودتر از موعد بازنشسته شوند.
اما حتی اگر بازنشسته هم بودند، من از آنها نمیخواستم که مسئول مراقبت تماموقت از فرزندانمان باشند.
رابطه تغییر خواهد کرد
احساس میکنم زمانیکه پدربزرگ و مادربزرگها بهجای کلاسهای فوقبرنامه یا مهدکودک، نقش مراقبان اصلی را برعهده میگیرند، این موضوع پویایی رابطه را تغییر میدهد. ناگهان پدربزرگ یا مادربزرگ به نوعی «ارائهدهندهی خدمت» برای فرزند بزرگسال خود تبدیل میشود.
اگر والدینم مراقبان اصلی فرزندانم بودند، من میخواستم آنها از برنامهها و قوانینی که در خانه داریم پیروی کنند. مثلاً میخواستم که زمان استفاده از صفحهنمایش برای فرزندانم محدود باشد و فعالیتهای آموزشی و رشد محور مثل یادگیری حروف و اعداد یا انجام کاردستی در اولویت قرار گیرد. اگر از والدینم میخواستم که مطابق روش من عمل کنند، این موضوع رابطهام را با آنها تغییر میداد.
این وضعیت همچنین رابطهی پدربزرگ یا مادربزرگ را با نوه نیز تغییر میدهد. بخشی از لذت پدربزرگ یا مادربزرگ بودن، آزادی در لوس کردن نوههاست. اما زمانی که آنها به مراقبان اصلی تبدیل میشوند، وظیفهای شبیه به پدر و مادر بر دوششان میافتد و همین، بخشی از شادیِ نقش پدربزرگ یا مادربزرگ بودن را از بین میبرد.
والدینم پیش از این هم از من مراقبت کردهاند
من همچنین نمیخواهم از والدینم بخواهم که زندگی خود را بهخاطر مراقبت از فرزندانم متوقف کنند. مادرم سالها صرف مراقبت از من، فرزندش، کرده است. حالا که من بزرگ شدهام، نمیخواهم او زندگیاش را بر اساس زندگی من برنامهریزی کند. او باید این آزادی را داشته باشد که بتواند ناگهانی به سفر برود، در کلاسهایی شرکت کند یا در اوقات فراغتش با دوستانش وقت بگذراند، نه اینکه درگیر مسئولیت نگهداری از نوههایش باشد.
جامعهی ما اغلب به نیروی کار بدون مزد پدربزرگ و مادربزرگها؛ بهویژه زنان تکیه میکند، اما نباید چنین باشد.
با اینکه والدینم بهطور مداوم از فرزندانم مراقبت نمیکنند، اما همچنان رابطهای بسیار صمیمی و قوی با آنها دارند، مثلاً در گردشهای ویژه یا شبهایی که بچهها آخر هفته را در خانهشان میگذرانند، حسابی آنها را لوس میکنند.
من به یک «روستای دستمزدبگیر» وابستهام
در غیاب روستای خانوادگی که از فرزندانمان مراقبت کند، من به چیزی که خودم آن را «روستای دستمزدبگیر» مینامم، وابستهام. از زمان تولد فرزندانمان، ما از مهدکودک، مراقبتهای بعد از مدرسه، پرستار کودک و اردوهای تابستانی استفاده کردهایم.
گاهی احساس میکنم دیگران فکر میکنند من مادر بدی هستم چون بچههایم را به مراکز مراقبت پولی میفرستم، اما فرزندانم عاشق مراقبانشان و فعالیتهایی هستند که با آنها انجام میدهند. و اینکه من به کارم ادامه میدهم، بهترین تصمیم برای خودم و خانوادهام است.
با اینکه فرزندانم روزهای خود را در مراکز نگهداری میگذرانند، اما من و همسرم آنها را تربیت میکنیم. ما ارزشهای اخلاقی پایه را به آنها منتقل میکنیم. فقط این نیست که ۲۴ ساعت شبانهروز خودمان بهتنهایی از آنها مراقبت کنیم.
مراقبت پولی به این معناست که من زیر فشار انجام همزمان همهچیز از پا نمیافتم. این نوع مراقبت از سلامت روان من محافظت میکند تا بتوانم هم کار کنم و هم مادر باشم، بیآنکه به کمک پدربزرگ و مادربزرگ وابسته شوم.
درباره نویسنده:
لورن کراسبی مدلیکات روزنامهنگاری آزاد در بریتانیاست که در حوزهی حقوق بشر و مسائل عدالت اجتماعی مینویسد. او همچنین از بازماندگان قاچاق انسان و بردهداری مدرن از طریق پروژهای که در شهر کاردیف، ولز اداره میکند، حمایت میکند.