سه هزار
Advertisement
جدیدترین مطالب
Article Image
فصلنامه «گام سوم» شماره ۲

در این شماره مقالات متنوعی در موضوعات اقتصاد، آینده‌پژوهی، خانواده به همراه بخش‌های نوشتار، سیاست و پرونده‌ای با عنوان «داووس ۲۰۲۵» چاپ شده است.

Article Image
خطرناک‌ترین افراد اینترنت در سال ۲۰۲۴

از ایلان ماسک و دونالد ترامپ گرفته تا هکرهای دولتی و کلاهبرداران رمزارزی، سال ۲۰۲۴ سالی بود که عوامل آشوب آنلاین قدرت بیشتری به‌دست آوردند. همان‌طور که هر سال انجام می‌دهیم، WIRED فهرستی از خطرناک‌ترین افراد، گروه‌ها و سازمان‌های اینترنتی سال تهیه کرده است.

Article Image
تسلا در آستانه فروپاشی است!

این یک اغراق نیست. اما باید پرسید: این موضوع چه تأثیری بر شرکت مشهور او یعنی تسلا دارد؟ بسیاری از شما که این مطلب را می‌خوانید، شاید مالک خودروهای تسلا باشید، یا سهام آن را داشته باشید، یا حتی حساب‌های بازنشستگی و پس‌اندازی داشته باشید که در تسلا سرمایه‌گذاری کرده‌اند. صادقانه بگویم، به نظر من باید هرچه سریع‌تر همه‌ی آن را بفروشید، چون فقط سیاست‌های ماسک نیست که این غول خودروسازی را به سوی سقوط می‌کشاند.

Article Image
مدرسه، شغل، روابط… یافتن «تناسب» خوب دشوار است

مطالعه‌ای بر روی متقاضیان دانشکده‌های پزشکی نشان می‌دهد که شفافیت می‌تواند تصمیم‌گیری را بهبود بخشد. بخش مهمی از ایجاد این تطابق خوب، «اطلاعات پنهان»ی است که هر یک از طرفین گاهی از دیگری پنهان می‌کنند. در واقع، تحقیقات جدید نشان می‌دهد که وقتی یکی از طرفین یا هر دو به این اطلاعات دسترسی بیشتری داشته باشند، اغلب تطابق بهتری حاصل می‌شود.

پربازدیدترین مطالب
Article Image
هوش مصنوعی و سیاست: چگونه بفهمیم چه چیزی و چه کسی واقعی است؟

اگر خوش‌شانس باشیم، فناوری‌های جدید فقط باعث سردرگمی مختصری می‌شوند. وگرنه، حوزه سیاسی ما می‌تواند برای همیشه تغییر کند.

Article Image
انواع هوش، کاربردهای هوش هیجانی و تقویت آن در کودکان

ین مطلب نگاهی دارد به انواع هوش و نقش مهم آنها در زندگی روزمره و توانایی‌های شناختی انسان. همچنین مروری بر هوش هیجانی و کاربردها و روش‌های تقویت آن در کودکان.

Article Image
کاهش هدررفت غذا با اپلیکیشن موبایلی

اگرچه این اپلیکیشن غذای باقی‌مانده‌ی رستوران‌ها را ارزان در اختیار کاربران قرار می‌دهد، اما همچنان ابهاماتی درباره‌ی میزان واقعی کاهش هدررفت و استفاده‌ی تجاری برخی کسب‌وکارها از این سیستم وجود دارد.

...

نویسنده: شان کرنان        مترجم: نیوشا امیدی        ۱ خرداد ۱۴۰۴

چرا افراد بسیار باهوش اغلب ناراضی هستند

همان ظرفیتی که به یک استاد شطرنج امکان می‌دهد ۲۰ حرکت جلوتر را ببیند، می‌تواند او را قادر سازد که تمام مشکلات و فجایع احتمالی را در زندگی روزمره نیز مشاهده کند. به‌راحتی می‌توان تصور کرد که زندگی روزانه با چنین دیدی چقدر دشوار است.


این مطلب نوشته‌ای است از شان کرنان که در تاریخ ۳ ژوئن ۲۰۲۴ با عنوان
Why So Many Highly Intelligent People Are So Unhappy
در وب‌سایتMedium  منتشر شده است.


من و عمو جف، وقتی که برای دیدن ما به شهر آمده بود.

عمو جف یکی از جاه‌طلب‌ترین افرادی بود که می‌توانستید ببینید. او پس از اینکه به‌عنوان دانش‌آموز ممتاز دبیرستانش فارغ‌التحصیل شد، به دانشگاه پرینستون رفت و بعدتر تبدیل به یکی از جراحان برجسته مغز و اعصاب در بیمارستان جانز هاپکینز شد؛ یکی از برترین بیمارستان‌های دنیا در زمینه جراحی مغز.

او نابغه‌ای واقعی بود و حافظه‌ای چون تله‌ای فولادی داشت؛ جزئیات کوچک تعاملات‌مان را حتی بعد از دهه‌ها به خاطر می‌سپرد، که این موضوع باعث می‌شد نتوان به او دروغ گفت—چون همیشه می‌دانست کی حرف‌هایم با هم تناقض دارند.

اما در عین حال، آدم نسبتاً بدبختی بود. هیچ‌وقت تشکیل خانواده نداد و تماماً درگیر کارش بود، به‌طور مرتب هفته‌ای ۸۰ ساعت کار می‌کرد.

و این مسئله هزینه سنگینی برایش داشت—در سن ۵۰ سالگی بر اثر سکته قلبی درگذشت، پیش از آنکه حتی به دستگاه تردمیلی که روی آن می‌دوید برسد، جان سپرده بود. تنها پس از تمیز کردن آپارتمانش بود که متوجه شدیم او به بسیاری از عادت‌های ناسالم روی آورده بود؛ عاداتی که احتمالاً ریشه در نوعی خلأ یا عدم رضایت در زندگی‌اش داشتند.

شاید گفتن اینکه افراد باهوش کمتر خوشحال‌اند کلیشه‌ای به نظر برسد—اما حقیقتی در آن نهفته است، هرچند نه به شکلی که معمولاً تصور می‌شود. این موضوع چه معنایی دارد و ما چه می‌توانیم از آن بیاموزیم؟

نگاهی به داده‌ها

نکته تأسف‌بار این است که موفقیت و درآمد بالا به‌طور کلی می‌توانند به شما در مسیر خوشبختی کمک کنند (تا حدی)، و وقتی با اخلاق کاری، رفتار اخلاقی و همدلی ترکیب شوند، هوش می‌تواند به شما در رسیدن به هر دوی این‌ها کمک کند.

اما برای بسیاری از افراد باهوش، چیزی تغییر می‌کند، گویی که وارد قلمرویی از نارضایتی بیشتر می‌شوند.

بخشی از این موضوع به ماهیت هوش بازمی‌گردد، که به‌گفته عصب‌زیست‌شناس، دکتر جو زی. تسی‌ین، به‌صورت «توانایی کشف خودکار الگوها و دانش از دنیایی پر از عدم قطعیت‌ها و بی‌نهایت احتمالات» تعریف می‌شود.

علاوه بر این، فرد بسیار باهوش ممکن است به‌طور فعال با این عدم قطعیت‌ها درگیر شود و آن‌ها را بیشتر ببیند، که می‌تواند بسیار تحریک‌کننده باشد. همان ظرفیتی که به یک استاد شطرنج امکان می‌دهد ۲۰ حرکت جلوتر را ببیند، می‌تواند او را قادر سازد که تمام مشکلات و فجایع احتمالی را در زندگی روزمره نیز مشاهده کند. به‌راحتی می‌توان تصور کرد که زندگی روزانه با چنین دیدی چقدر دشوار است.

دکتر روت کارپینسکی، روان‌شناس بالینی از کالج پیتزر، مطالعه‌ای در زمینه پیوند بین هوش بالا و طیف وسیعی از بیماری‌های روانی انجام داد و ارتباطات مداومی با اختلالات خلقی، از جمله افسردگی و اضطراب، یافت.

مطالعه او با یافته‌های دکتر جو زی. تسی‌ین هم‌راستا بود و به نشانه‌هایی از «تحریک‌پذیری فکری» اشاره داشت، به این معنا که این افراد به احتمال زیاد در وضعیت‌های تحریک‌شده‌تری از نظر حرکتی-روانی، حسی، فکری، تخیلی و احساسی قرار دارند. این ویژگی‌ها می‌توانند احتمال ابتلای فرد به نوروز (روان‌رنجوری) و اضطراب اجتماعی را افزایش دهند که در بلندمدت ممکن است منجر به انزوای اجتماعی شود.

این دقیقاً همان چیزی بود که برای عمو جف من رخ داد. با وجود تمام دستاوردهایش، ترس عمیقی از قضاوت دیگران داشت و بیرون از محل کار هیچ دوستی نداشت. او بسیار گوشه‌گیر بود و فقط یک یا دو بار در سال برای دیدن خانواده از خانه خارج می‌شد—و خوشبختانه به دیدن ما هم می‌آمد.

اما حتی برای ما آدم‌های معمولی نیز این موضوع آموزنده است و یادآور این نکته که نمی‌توانیم زندگی را به‌تنهایی سپری کنیم یا در ترس از اضطراب‌های خود زندگی کنیم. انزوای اجتماعی به‌طرز قابل‌توجهی به سلامت روان ما آسیب می‌زند.

نگاهی از زاویه‌ای دیگر

به‌گفتهٔ دکتر راج راگوناتان، استاد دانشگاه تگزاس در آستین و نویسندهٔ کتاب «اگر آن‌قدر باهوشی، پس چرا خوشحال نیستی؟»، یکی از چالش‌ها، مقایسه کردن است.

انسان‌ها میل طبیعی به شایستگی و تسلط دارند، و این ویژگی در افرادی که از آن بهرهٔ زیادی دارند، تشدید می‌شود. اما این افراد اغلب دچار ناامیدی می‌شوند، چراکه به‌طور مداوم خود را با دیگران مقایسه می‌کنند و در نهایت، کاستی‌هایی در روش خود می‌یابند، یا متوجه می‌شوند که کسانی هستند که در برخی حوزه‌ها بهتر عمل کرده‌اند.

اما بدتر از همه، بسیاری از این افراد بااستعداد، از شکل‌های مبهم و بی‌معنایی از مقایسه استفاده می‌کنند—مواردی که در واقع اهمیتی ندارند. برای مثال، استادان دانشگاه ممکن است تعداد جوایز خود را با تعداد جوایز استاد دیگری مقایسه کنند، یا میزان بودجه‌ای که از طریق کمک‌هزینه‌ها جذب کرده‌اند. این‌ها معیارهای مناسبی برای سنجش توانایی یک استاد نیستند.

برای شفافیت باید گفت که این مشکل مختص افراد خاصی نیست؛ هر کسی ممکن است با آن روبه‌رو شود. برای مثال، نویسندگان زیادی هستند که از من بهتر می‌نویسند. هر بار که زمان صرف مقایسهٔ پیش‌نویس خود با آثار منتشرشدهٔ آنان کرده‌ام، تنها باعث ناراحتی‌ام شده—پس تصمیم گرفتم تمرکزم را بر مسیر خودم حفظ کنم. تلاش می‌کنم پیشرفت‌های خودم و مخاطبانی را که به آن‌ها کمک کرده‌ام، جشن بگیرم.

سه توصیه پایانی

مطالعه‌ای با حضور ۱۸۴ شرکت‌کننده که در نشریهٔ شخصیت (Journal of Personality) منتشر شد، نشان داد که پرداختن به سرگرمی‌ها و علایق شخصی تأثیر عمیق‌تری بر شادی دارد تا دستاوردها. این مطالعه کاهش ۱۰ درصدی در استرس و اضطراب، و افزایش ۸ درصدی در سطح رفاه عمومی را نشان داد.

این مطالعه پیشنهاد نمی‌کند که شغل‌تان را رها کرده و به سرگرمی‌هایی مانند شیرینی‌پزی یا نجاری روی آورید، بلکه صرفاً بیان می‌کند که از این فعالیت‌ها بهره‌مند می‌شوید و باید برایشان وقت بگذارید. از آن تحریک‌پذیری ذهنی‌تان برای چیزی مثبت بهره بگیرید.

و اگر مدتی است مطالب من را دنبال می‌کنید، می‌دانید که من مدت‌هاست که ارزش سرگرمی‌ها را تبلیغ می‌کنم—و این دیدگاه، از تجربه‌ای واقعی نشئت گرفته است. دوستان و نامزدهای سابقی داشته‌ام که کاملاً بدون سرگرمی بودند، و آن‌ها در زمان‌های آزاد خود بیشتر دچار بی‌حوصلگی می‌شدند و در نهایت، فقط تلویزیون بیشتری تماشا می‌کردند.

در حالت ایده‌آل، چیزی پیدا کنید که تحریک‌کننده باشد، بتوان آن را به‌صورت منظم در هر هفته انجام داد، و شامل خلق کردن یا توسعهٔ مهارتی شود. تنها دلیلی که من الان نویسنده‌ام، این است که این کار را به‌عنوان یک سرگرمی در وقت آزاد خود آغاز کردم. امید من این است که شما نیز چیزی بیابید که به اندازهٔ این حرفه برایم لذت‌بخش است.

یعنی زمانی را به فعالیتی اختصاص می‌دهید که کاملاً از کار و خانواده جداست، و ذهن‌تان را به چیزی دیگر معطوف می‌کنید—چیزی که به شما اجازه می‌دهد وارد «حالت جریان» شوید و کاملاً در آن غرق شوید.

دوم، سعی کنید از ذهنیت کمبود فاصله بگیرید—ذهنیتی که موجب این مقایسه‌های مداوم با دیگران می‌شود. بله، ما به‌عنوان یک گونه در جهانی تکامل یافته‌ایم که در آن غذا، زمین، امنیت و آب در دسترس نبودند؛ بنابراین تا حدی ذهنیت کمبود در ما نهادینه شده است. اما این رویکرد، به‌طور اثبات‌شده‌ای به رفاه و حتی عملکرد شناختی آسیب می‌زند.

سعی کنید زمانی که دچار وحشت شده‌اید از اینکه «آیا به اندازهٔ کافی خوب هستم» یا «آیا به اندازهٔ کافی کار کرده‌ام که احساس امنیت داشته باشم»، خودتان را راستی‌آزمایی کنید. اغلب این افکار کاملاً غیرمنطقی هستند. اگر هنوز در مقابله با این افکار مشکل دارید، پیشنهاد می‌کنم به سراغ درمان شناختی رفتاری بروید—که استاندارد طلایی در مقابله با این فرایندهای فکری مخرب است.

در نهایت، روابط خود را در اولویت قرار دهید. اگر فردی هستید که در برقراری ارتباط با دیگران مشکل دارید، یا به‌دلیل همان تحریک‌پذیری فکری، بیشتر در معرض انزوا هستید، زمانی را برای یافتن افراد هم‌فکر صرف کنید. گاهی، همان سرگرمی می‌تواند شما را با دقیقاً همان افرادی که نیاز دارید آشنا کند. شطرنج، برای مثال، اغلب افراد باهوش را جذب می‌کند و بستری مناسب برای مصرف انرژی ذهنی است.

اندیشه‌های پایانی برای کمک

در حالی که بسیاری از ما ممکن است با نوابغ هم‌ذات‌پنداری نکنیم (من که نمی‌کنم)، شاید بسیاری از ما بتوانیم چالش‌های ناشی از تحریک‌پذیری ذهنی را درک کنیم.

من دریافته‌ام که، فارغ از این‌که در زندگی خوب عمل کرده باشم یا بد، بسیاری از همان مشکلات همیشگی باز هم سراغم می‌آیند — همان ناامنی‌ها، همان اضطراب‌ها، گرچه در قالب‌های متفاوت — همگی راهی پیدا می‌کنند تا در زندگی‌ام ظاهر شوند و حضور خود را اعلام کنند. آنچه برای من مفید واقع شده، نحوهٔ مواجهه‌ام با این مسائل و سازگار کردن سبک زندگی‌ام برای کمرنگ کردن حضور آن‌هاست.

صرف‌نظر از توانایی‌های من یا شما، قواعد مربوط به شادی برای همهٔ ما صدق می‌کنند. بد نیست بار دیگر به نظریهٔ شناخته‌شدهٔ «خود تعیین‌گری» (Self Determination Theory) اشاره کنیم که بیان می‌کند انسان‌ها به‌صورت طبیعی نیازمند استقلال، شایستگی، و ارتباط با دیگران هستند.

در زندگی‌تان به‌دنبال روابط باکیفیت باشید و آن‌ها را حفظ کنید. با دوستی که ماه‌هاست ندیده‌اید تماس بگیرید و او را به صرف قهوه دعوت کنید. بر دستاورد تمرکز کنید، اما نه به بهای از دست دادن همه چیزهای دیگر. برای ارتقاء شغلی یا رسیدن به شغل رؤیایی‌تان تلاش کنید، اما تمام امیدها و آرزوهای‌تان را وابسته به آن نکنید، یا تصور نکنید که دستیابی به آن تمام مشکلات‌تان را حل خواهد کرد.

و برای لذت بردن از زندگی وقت بگذارید. سرگرمی‌هایی برای خود پیدا کنید و در مهارت‌های جدیدی به سطح استادی برسید که به شکوفایی‌تان کمک کند. من عاشق شنیدن صحبت‌های پرشور مردم دربارهٔ پروژه‌ها و سرگرمی‌های جدیدشان هستم. این است نمود کامل و مثبتِ تحریک‌پذیری ذهنی.


درباره نویسنده:
شان کرنان؛ نویسنده در سایت مدیوم و صاحب نشریه Corporate Underbelly

منبع: Medium

مطالب مرتبط