جدیدترین مطالب

فصلنامه «گام سوم» شماره ۲
در این شماره مقالات متنوعی در موضوعات اقتصاد، آیندهپژوهی، خانواده به همراه بخشهای نوشتار، سیاست و پروندهای با عنوان «داووس ۲۰۲۵» چاپ شده است.

جستجو برای طول عمر هماکنون به پایان رسیده است!
مطالعهی افرادی که بیش از صد سال عمر میکنند میتواند راز زندگی طولانیتر و سالمتر را آشکار کند. اما آمارها داستان دیگری روایت میکنند.

چطور بدون اینکه بدانیم از ما سوءاستفاده میشود؟
چقدر باید بگذرد تا بالاخره از جهنم شخصی خود بیدار شویم؟ چگونه از خواستن مرگ به خواستن زندگی رسیدم

اضطراب اقلیمی در کودکان؛زنگ خطری برای والدین
وقتی کودکان و نوجوانان به آینده فکر میکنند، یک بار اضافی دارند: آنها باید با آیندهی بیشتری نسبت به بزرگترها مواجه شوند.
پربازدیدترین مطالب

هوش مصنوعی و سیاست: چگونه بفهمیم چه چیزی و چه کسی واقعی است؟
اگر خوششانس باشیم، فناوریهای جدید فقط باعث سردرگمی مختصری میشوند. وگرنه، حوزه سیاسی ما میتواند برای همیشه تغییر کند.

انواع هوش، کاربردهای هوش هیجانی و تقویت آن در کودکان
ین مطلب نگاهی دارد به انواع هوش و نقش مهم آنها در زندگی روزمره و تواناییهای شناختی انسان. همچنین مروری بر هوش هیجانی و کاربردها و روشهای تقویت آن در کودکان.

کاهش هدررفت غذا با اپلیکیشن موبایلی
اگرچه این اپلیکیشن غذای باقیماندهی رستورانها را ارزان در اختیار کاربران قرار میدهد، اما همچنان ابهاماتی دربارهی میزان واقعی کاهش هدررفت و استفادهی تجاری برخی کسبوکارها از این سیستم وجود دارد.

نویسنده: میشل تهو مترجم: نیوشا امیدی ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴
چطور رسانههای کوچک با ترامپ کنار میآیند؟
در طول دوران کاریام هرگز در نیویورک تایمز یا وال استریت ژورنال کار نکردم. اما اگر رسانههای ملی نیمی از شهامتی را داشتند که تیم کوچک من در یک روزنامه محلی داشت، دونالد ترامپ رئیسجمهور، مدتها پیش از صحنه کنار رفته بود.
بهعنوان سردبیر یک روزنامهی کوچک، هدف من خدمت به خوانندگان بود، نه کاندیداها و سیاستمداران.
این مطلب نوشتهای است از میشل تهو که در تاریخ 8 سپتامبر ۲۰۲۴ با عنوان
How My Little Paper Would Have Handled Trump
در وبسایت Medium منتشر شده است.
این همان روشی است که ما در پیش گرفتیم
چند سال پیش، مردی کاملاً فاقد صلاحیت نامزد شهرداری شد. او هرگز هیچ سمت دولتی نداشت و هیچچیز در پیشینهاش نشان نمیداد که تجربهی مرتبطی داشته باشد. در واقع، هر بار که یکی از خبرنگارانم با او مصاحبه میکرد، ادعاهایی میکرد که تقریباً معادل ادعاهای ترامپ دربارهی ساختن دیوار و وادار کردن مکزیک به پرداخت هزینهی آن بود.
بهعنوان مثال، او ادعا کرد که خیابان اصلی شهر را تعمیر خواهد کرد، در حالی که کنترل آن در اختیار شهرداری نبود، بلکه (در آن زمان) تحت کنترل دولت ایالتی بود.
خبر فوری: شهردار هیچ قدرتی بیش از شما برای تعمیر جادهای که تحت کنترل ایالت است، ندارد.
خبرنگار نزد من آمد و پرسید که چطور باید با این مسئله برخورد کند. اگر یک نامزد انتخاباتی ادعاهایی مطرح کند که ما بهخوبی میدانیم غیرممکن است، آیا باید فقط همانطور که گفته شده آن را گزارش کنیم؟ احساس کردم که این کار گمراهکننده خواهد بود.
بنابراین، اجازه دادیم او حرفش را بزند، اما در همان گزارش اطلاعات واقعی را نیز گنجاندیم و توضیح دادیم که خیابان کورت یک مسیر ایالتی است که تحت کنترل دولت ایالتی قرار دارد.
ما بارها و بارها این کار را با دقت و انصاف انجام دادیم و او با فریاد و اعتراض واکنش نشان داد.
در نهایت، این موضوع اهمیتی نداشت.
او همچنان در انتخابات پیروز شد، حتی با وجود اینکه رقیبش فردی بسیار شایسته و محترم بود که سالها این شغل را به خوبی انجام داده بود. از رأیدهندگان ناامید شدم، اما حداقل میدانستم که ما کار خود را انجام دادهایم و آنها را آگاه کردهایم.
جالب اینجاست که این شهردار فاقد صلاحیت، در نهایت به دلیل استفاده از کارت اعتباری شهرداری در یک قمارخانه از سمت خود برکنار شد.
زمان درست و غلط برای ویرایش
بهعنوان سردبیر، من نوشتههای اعضای تحریریه را ویرایش میکردم. همچنین، مطالبی را که برای انتشار ارسال میشد، ویرایش میکردیم. اگر عمه «مارتا» یک اطلاعیه دستنویس و بههمریخته درباره مراسم شام کلیسای خود برایمان میآورد، ما آن را به یک اعلان واضح و خوانا تبدیل میکردیم. این وظیفه ما بود.
پیش از انتخابات محلی، معمولاً پرسشنامههایی برای نامزدها ارسال میکردیم. حتی در یک منطقه کوچک دو شهرستانی، تعداد پستهای انتخاباتی مانند هیئتمدیره مدارس، شورای شهرستان، و شورای شهرها آنقدر زیاد بود که امکان مصاحبه با صدها نفر وجود نداشت.
بهجای آن، پرسشنامههایی طراحی و ارسال میکردم که شامل سؤالاتی درباره سوابق آنها، تجربیات مرتبط، دیدگاهشان نسبت به مسائل مهم، و برنامههایی که برای حل آنها داشتند، بود. سپس پاسخهایشان را منتشر میکردیم.
وقتی تازه کارم را شروع کرده بودم، ویرایش این پاسخها امری رایج بود و وقتی درباره آن سؤال کردم، به من گفتند: «این کار نوعی احترام است»
اما زمانی که سردبیر شدم، رویکرد را تغییر دادم. به نامزدها اعلام کردم که پاسخهایشان را بدون هیچ ویرایشی منتشر خواهیم کرد. برخی از آنها متونی واضح، عمیق، و خوشساختار ارائه دادند که نشاندهنده هوش و آمادگیشان برای خدمت بود. برخی دیگر متنهایی بههمریخته و پر از اشتباه ارسال کردند. من هرآنچه که ارسال شد را منتشر کردم.
ظهور «عقلانیتنمایی»
متن کامل سخنان ترامپ را بخوانید. اغلب بیمعنی هستند، اما رسانهها از میان جملات مغشوش او، یک «گوجه گیلاسی» بیرون میکشند و آن را تیتر میکنند.
بسیاری از مردم فقط تیترها را میخوانند. این همیشه همینطور بوده، حتی در دوران چاپ، و حالا وضعیت بدتر شده است. امروزه رسانهها یک عکس و تیتر در شبکههای اجتماعی منتشر میکنند و صدها نفر بدون خواندن اصل مطلب، زیر آن کامنت میگذارند.
الکساندرا پتري در مقالهای در واشنگتن پست با عنوان ماشین تیترسازی شگفتانگیز ترامپ این روند را توضیح میدهد. او بخشهایی از اظهارات ترامپ را نقل میکند؛ جملاتی که انگار از بیمار روانپریشی در یک آسایشگاه پرسیده باشند که درباره تعرفههای تجاری توضیح دهد. سپس تیترهایی را که دو رسانه معتبر برای این سخنان انتخاب کردهاند، نشان میدهد آنها طوری تنظیم شدهاند که گویی ترامپ حرفهای معناداری زده است.
اما او حرف معناداری نزده بود. پیشنهاد میکنم خودتان متن سخنان او و نحوه گزارش رسانهها را مقایسه کنید.
این انتقاد از دیدگاههای سیاسی یا سیاستهای او نیست؛ آن موضوعی جداگانه است. اما حتی اگر شما فردی فوقالعاده محافظهکار باشید و با همه کارهای او موافق باشید (وای!) باز هم نمیتوانید متن سخنان بداهه ترامپ را بخوانید و نتیجه بگیرید که او در وضعیت خوبی است.
او وضعیت خوبی ندارد. بایدن، که حتی در بدترین لحظاتش بسیار معقولتر از ترامپ صحبت میکرد، مجبور به کنارهگیری از رقابت شد. چرا حزب جمهوریخواه ترامپ را از رقابت حذف نمیکند؟
آیا ترامپ دچار زوال عقل است؟ یک بیماری روانی دارد؟ یا صرفاً فردی کمهوش است؟ شاید هر سه. من در جایگاهی نیستم که مشکل او را تشخیص دهم، اما میدانم که او مشکلی دارد.
مشکل رسانهها
میفهمم. وقتی از کسی مصاحبه میگیرید، وظیفه شما به عنوان خبرنگار این است که حرفهای مصاحبهشونده را خلاصه کنید.
اما چگونه میتوان اراجیف جنونآمیز ترامپ را خلاصه کرد؟ نمیتوان. چون بیمعنی هستند.
اگر بهطور اتفاقی مأمور شده باشید که جشن تولد یک کودک خردسال را پوشش دهید، از شما انتظار نمیرود که خلاصهای منسجم از حرفهای «بابی کوچولو» ارائه دهید. بلکه گزارش واقعی شما این خواهد بود که بابی یک کاپکیک را به صورت برادرش کوبید و بعد بر سر این که چه کسی «بوگِر» (بچهی لوس) است، دعوا کردند.
این همان سطحی از هوش و منطق است که ترامپ این روزها به نمایش میگذارد. وقتی رسانهها این وضعیت را عادی جلوه میدهند، خوانندگانی که فقط به تیترها توجه میکنند تصور میکنند ترامپ حرفهای معقولی میزند.
هیچیک از گفتههای ترامپ منطقی نیست.
چالشی برای تمام حامیان ترامپ: متن کامل هر یک از صحبتهای اخیر او را بخوانید و به من بگویید که آیا این مرد واقعاً صلاحیت ادارهی یک کشور را دارد؟ اگر در اطرافتان کسی طرفدار ترامپ است، لطفی در حقشان بکنید و جملات او را با صدای بلند برایشان بخوانید.
مطمئن باشید که اگر بایدن چنین حرفهایی میزد، هیچ مشکلی در پذیرش این واقعیت نداشتند.
از آنجا که نمیتوانیم مردم را مجبور کنیم که تمام متن یک گزارش را بخوانند، این وظیفهی رسانههاست که دستکم تیترهایی دقیق و شفاف بنویسند تا آشفتگی واقعی را منعکس کنند.
درباره نویسنده:
سردبیر سابق روزنامه Rome Magazine